Perdic | نقشه نظامی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (8022 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	strategic map U	نقشه نظامی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	militarism U	روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
	judge advocate U	دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
	facings U	یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
	facing U	یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
	terminal command U	فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
	maneuvred U	تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
	maneuvres U	تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
	maneuvring U	تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
	manoeuvring U	تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
	manoeuvre U	تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
	manoeuvred U	تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
	manoeuvres U	تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
	terminal U	سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
	rank and file U	صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
	terminals U	سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
	maps U	نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
	map U	نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
	strategy U	طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
	strategies U	طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
	conformal projection U	نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
	line route map U	نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
	docking plan U	نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
	phantom order U	قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
	cartographer U	ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
	cartographers U	ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
	hyetography U	نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
	control map U	نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
	military channel U	چانل نظامی مجرای نظامی
	military government U	حکومت نظامی فرمانداری نظامی
	topographic map U	نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
	mapping U	نقشه کشی کردن تهیه نقشه
	storage map U	نقشه انباره نقشه انبارش
	army terminals U	باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
	military impedimenta U	شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
	orthographic U	تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
	plot U	تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
	plotted U	تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
	plots U	تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
	geodesy U	نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
	map sheet U	شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
	vignetting U	سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
	spandrel U	لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
	outline assembly drawing U	نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
	common control U	کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
	map compilation U	تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
	geodetic datum U	سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
	court martial U	محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
	hand salute U	سلام نظامی دادن سلام نظامی
	martial law U	مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
	computer aided design and drafting U	طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
	bench mark U	شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
	grid navigation U	ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
	projection U	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
	polar stereographic U	سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
	projections U	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
	trimsize U	اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
	trig list U	لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
	foreign military sales U	فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
	map plane U	سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
	survey station U	ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
	warlike U	نظامی
	military U	نظامی
	martial U	نظامی
	soldiers U	نظامی
	martin U	نظامی
	service U	نظامی
	serviced U	نظامی
	soldier U	نظامی
	fort U	دژ نظامی
	mil U	نظامی
	maneuver U	تمرین نظامی
	military attache U	وابسته نظامی
	martial spirit U	روح نظامی
	military assistance U	کمک نظامی
	district U	ناحیه نظامی
	districts U	ناحیه نظامی
	defense information U	اطلاعات نظامی
	cadets U	دانشجوی نظامی
	field colors U	پرچم نظامی
	military comission U	کمیسیون نظامی
	military comission U	هیئت نظامی
	dressing parade U	مشق نظامی
	cadet U	دانشجوی نظامی
	khaki U	لباس نظامی
	martial rule U	حکومت نظامی
	military body U	هیئت نظامی
	detention barrack U	بازداشتگاه نظامی
	field colours U	پرچم نظامی
	camp U	اردوگاه نظامی
	posted U	پست نظامی
	post- U	پست نظامی
	guest house U	مهمانسرای نظامی
	drills U	مشق نظامی
	drilled U	مشق نظامی
	drill U	مشق نظامی
	militarist U	نظامی گرا
	militarists U	نظامی گرا
	militarization U	نظامی کردن
	posts U	پست نظامی
	court martiall U	شورای نظامی
	court material U	دادگاه نظامی
	military area U	منطقه نظامی
	military advisor U	مستشار نظامی
	camped U	اردوگاه نظامی
	camps U	اردوگاه نظامی
	prisidio U	قلعه نظامی
	military adviser U	مستشار نظامی
	militarize U	نظامی کردن
	provost marshal U	قاضی نظامی
	stronghold U	قلعه نظامی
	military occupational speciality U	کد تخصصی نظامی
	force U	نیروی نظامی
	military specifications U	خصوصیات نظامی
	military posture U	ارایش نظامی
	military posture U	وضعیت نظامی
	military psychology U	روانشناسی نظامی
	military resources U	منابع نظامی
	military services U	قسمتهای نظامی
	military government U	دولت نظامی
	military funds U	بودجه نظامی
	military government U	حکومت نظامی
	forces U	نیروی نظامی
	military justice U	دادسرای نظامی
	military intervention U	مداخله نظامی
	military intelligence U	اطلاعات نظامی
	military grid U	شبکه نظامی
	martial court U	دادگاه نظامی
	military governor U	حاکم نظامی
	military governor U	فرمانداری نظامی
	forcing U	نیروی نظامی
	military specifications U	کدتخصصی نظامی
	military spending U	مخارج نظامی
	military strategy U	استراتژی نظامی
	military crest U	خط الراس نظامی
	garrison state U	ایالت نظامی
	neck cloth U	کاشکول نظامی
	necker chief U	کاشکول نظامی
	military courtesy U	شئونات نظامی
	military courtesy U	احترامات نظامی
	military tribunal U	دادگاه نظامی
	columns U	ستون نظامی
	military court U	دادگاه نظامی
	general outpatient clinic U	درمانگاه نظامی
	military doctorine U	دکترین نظامی
	invasion currency U	پول نظامی
	military testament U	وصیتنامه نظامی
	military training U	اموزش نظامی
	military training U	تعلیم نظامی
	military funds U	اعتبار نظامی
	military expenditure U	مخارج نظامی
	military doctorine U	مقررات نظامی
	military platform U	سکوی نظامی
	column U	ستون نظامی
	military convention U	اتحاد نظامی
	campound U	کمپ نظامی
	articles of war U	قانون نظامی
	marching U	گام نظامی
	army staff U	ستاد نظامی
	army attache U	وابسته نظامی
	saluting U	احترام نظامی
	saluted U	احترام نظامی
	salute U	احترام نظامی
	civilians U	غیر نظامی
	soldier U	نظامی شدن
	civilian U	غیر نظامی
	truck vehicle U	خودرو نظامی
	tunc U	پیراهن نظامی
	by military force U	با نیروی نظامی
	word of command U	فرمان نظامی
	attache U	وابسته نظامی
	drilling U	تمرین نظامی
	marches U	گام نظامی
	Military operations. U	عملیات نظامی
	soldier U	فرد نظامی
	martial law U	حکومت نظامی
	military justice U	دادرسی نظامی
	installations U	موسسه نظامی
	installations U	قسمت نظامی
	installation U	موسسه نظامی
	installation U	قسمت نظامی
	councils of war U	شورای نظامی
	council of war U	شورای نظامی
	regions U	ناحیه نظامی
	region U	ناحیه نظامی
	standing order U	امریه نظامی
	to attain a great age U	به سن بالارسیدن [نظامی ]
	guest houses U	مهمانسرای نظامی
	paramilitaries U	شبه نظامی
	post U	پست نظامی
	active U	نظامی کادر
	defensive architecture U	معماری نظامی
	standing orders U	امریه نظامی
	military service U	خدمت نظامی
	paramilitary U	شبه نظامی
	soldiers U	نظامی شدن
	strongholds U	قلعه نظامی
	militias U	نیروی نظامی
	ceremonies U	مراسم نظامی
	salutes U	احترام نظامی
	court martial U	دادگاه نظامی